توافق بزرگ "ژنو3" و علت اصرار غرب به ادامه مذاکرات
"ادامه مذاکرات برای یافتن نقاط مشترک زمینههای همکاری ایران و 1+5"؛ این همه توافق و همان توافق بزرگی بود که تیم مذاکره کننده ایران توانست پس از دو روز مذاکره در 15 و 16 آذر، با بهدست آوردن آن، دست پر از ژنو سوئیس بازگردد تا برای اولین بار، این نمایندگان کشورمان باشند که یکی از اصلیترین مناقشهها یعنی تعیین دستور کار را با تدبیر خود به نفع ایران مشخص کنند.
این در حالی است که در طی سالهای 82 تا 84 و حتی پس از آن، اگرچه توافقهایی در مورد موضوعاتی مانند "تضمینهای عینی" بهعنوان جمعبندی مذاکرات مطرح میشد اما همواره مصداق مورد نظر ایران و غرب در زمینه مصداقهای عینی تفاوت اساسی داشت، بهطوری که جمهوری اسلامی، تضمینهای عینی را همکاری با آژانس میدانست و غرب از آن بهمثابه تعلیق غنیسازی و حتی تعطیلی کامل فعالیتهای هستهای ایران یاد میکرد.
در عین حال، این مهم است که چرا غرب و مشخصاً امریکا بر ادامه مذاکره با ایران اصرار دارند؟ در این زمینه شاید چهار دلیل اصلی قابل احصا باشد:
1- تکمیل شدن راهبرد دو مسیره؛
امریکاییها معتقدند راهبرد دو میره مذاکره و فشار نباید متوقف یا یکسویه شود، چرا که تا مسیر فشار نباشد، ایران در مذاکرات امتیاز نمیدهد و تا زمانی که مذاکره جریان نداشته باشد، حتی در صورت اعمال فشار و تشدید مواردی مانند تحریمها، ایران میتواند فعالیتهای هستهای و منطقهای خود را ادامه و گسترش دهد، در حالی که، ابزار مذاکره میتواند بهعنوان تعدیلکننده مواضع و رفتارهای ایران کارایی داشته باشد.
اظهارات گری سیمور مشاور ارشد اوباما بلافاصله پس از مذاکرات ژنو3، تأکید کرد که باید تحریمهای بیشتری علیه ایران اعمال شود و پس از آن نیز بود که وزارت خزانهداری امریکا، لیست تحریمهای جدید را اعلام کرد.
در عین حال، مقامات ایران به طرف مقابل تأکید کردهاند که مسیر دوطرفه کارساز نیست و ایران قطعاً با ادامه این مسیر، بازی غرب را بههم خواهد زد.
2- نیاز داشتن به زمان برای تأثیر تحریمها؛
طرف مقابل معتقد است تحریمها در میان مدت و بلند مدت اثرگذار خواهد بود نه در کوتاه مدت، بنابراین، باید فرایند مذاکراتی را تا اثرگذاری تحریمها حفظ کرد تا بتوان از تیم ایرانی امتیاز گرفت.
در عین حال، غربیها معتقدند پذیرش مذاکره از سوی ایران، به معنای مؤثر بودن تحریمها است. برخی آدرسهای غلط داخلی در تقویت این ذهنیت برای طرف مقابل، بیتأثیر نبوده است. این در حالی است که بر خلاف این ارزیابی، ایران نه تنها در مقابل تحریمها آسیب قابل ملاحظهای ندیده، بلکه بنا بر تأکید رئیسجمهور، حتی 1+5 بهخاطر بداخلاقی در صدور قطعنامه 1929 تنبیه شد و ایران زمان مذاکره را به تعویق انداخت تا هم به این بداخلاقی دیپلماتیک پاسخ داده باشد و هم اینکه پس از اعلام دستاوردهایی مانند خودکفایی بنزین و خودکفایی در تولید انبوه کیک زرد به طرف مقابل نشان دهد، امیدواری او به کارایی راهبرد دو مسیره بهمنظور منفعل و ضعیف کردن ایران و تحمیل درخواستهای غیرقانونی از اساس نادرست است.
3- ناگزیر بودن از همکاریهای منطقهای با ایران در مواردی که کلید آن در دست جمهوری اسلامی است؛
طرف غربی به این نتیجه رسیده که منحصر کردن مذاکره به موضوع هستهای و اصرار بر آن، منافع و امنیت آنها را به خطر میاندازد. در جریان روز اول مذاکره در ژنو3، در حالی که اشتون میان نمایندگان شش کشور برای طرح موضوعات تقسیم کار کرده بود، به نماینده انگلیس گفت "جفری بحث خود را در موضوعات منطقهای مطرح کن" که جفری آدامز نیز سه موضوع "مواد مخدر"، "دزدی دریایی" و "افغانستان" را بهعنوان زمینههای همکاری مطرح کرد.
گرفتاری شدید ناتو و امریکا در افغانستان و مخاطرات ناشی از دزدی دریایی که میتواند کریدور تأمین انرژی را برای غرب ناامن کند، در کنار موضوع قاچاق و مواد مخدر که شاهراه آن ایران است و اکنون ایران بهطور فعال با این پدیده برخورد میکند، جزو موضوعاتی است که طرف غربی مایل است، در مورد آنها نیز گفتوگو کند.
4- ارتقای سطح نفوذ منطقهای ایران بر خلاف محاسبات غرب؛
سفر دکتر احمدینژاد به لبنان و دستاوردهای بزرگ آن در ایفای نقش وحدتگرا در میان اقوام و طوایف در کنار استقبالهای تاریخی و بینظیر مردمی، همچنین، نتایج انتخابات عراق و ترکیب دولت این کشور، نشان داد که بر خلاف محاسبات غرب نه تنها جایگاه منطقهای ایران در اثر مسائلی مانند حوادث پس از انتخابات 88 و تحریمها افول نکرده، بلکه به مراتب این تعیینکنندگی افزایش یافته است.
منبع:رجانیوز